
آنتونی رابینز کیست؟ زندگی نامه انتونی رابینز
225 بازدید بازدید
به قسمت اول از چگونه تابوها را هدایت کنیم؟ خوش آمدید
موانع پیشرو بسیار قدرتمندند، اما غلبه بر آنها ممکن است.
برای انجامدادن این کار، لازم است تابوها را بشناسید، منطقه امنی برای حرفزدن درباره آنها ایجاد کرده و بهصورت سیستماتیک تصمیم بگیرید که از آنها استفاده کنید.
چارت زیر موانع و راهکارهای مربوطه را خلاصهنویسی کرده است.
1. از یک تابو آگاه نیستیم. 1. تابو را بشناسیم.
2. از بحث درباره تابو میترسیم. 2. یک منطقه امن بسازیم.
3. برای تصمیمگیری درباره نحوه استفاده از موضوع تابو چارچوبی نداریم. 3. یک برنامه عملکرد تهیه کنیم: سیستم ACT
چندسال پیش، زوجی را در منزل خودشان که تازه خریده بودند ملاقات کردم.
با یکی از دوستانم بهنام تری که در املاک کار میکرد به خانه آنها رفتیم.
تری از آنها پرسید: «خانهتان را چند خریدهاید؟» زن و شوهر نگاهی به هم انداخته و جواب دادند:
«ما درباره موضوعاتی مثل این، حرف نمیزنیم.» تری ناخواسته وارد یکی از تابوهای آنها شده بود؛ یعنی حریم خصوصی مالی.
تری بابت این خطا مدتی سکوت کرد و دیگر هرگز به خانه آنها دعوت نشد.
در واقع، این واکنش، تنبیهی برای او بود.
شکستن تابو نتایجی قابلپیشبینی دارد.
شخص تعرضکننده جملاتی مثل «پایت را خیلی از گلیمت درازتر کردهای» یا «اینجا خط قرمز است» را خواهد شنید.
تابو از بخشهای مهم هویتی حفاظت میکند و تخلف از آن با یک واکنش احساسی قوی روبهرو میشود،
اما اگر از تابوها آگاهی داشته باشید، میتوانید از تخلفکردن از برخی از آنها پرهیز کنید.
در خانواده ما بغلکردن پدرم یک تابو است.
او فردی دوستداشتنی است، اما احساساتش را نشان نمیدهد.
هر خانوادهای پارامترهای منحصربه خودش را دارد که برخی رفتارها را غیرقابلپذیرش میدانند.
«درباره زمان جنگ پدربزرگ حرف نزن! درباره افسردگی مادر حرف نزن! درباره مخالفان خانواده ما با مهربانی حرف نزن!»
هر فرهنگ تابوهایی دارد که رفتارهای خاصی را سرکوب یا محدود میکند.
در بسیاری از تعارضات، مهم است که از تابوهای مربوطه آگاهی داشته باشیم تا بتوانیم راهحلی سازنده را ارائه کنیم.
برای شناسایی تابوها در زندگی شخصیمان، فرض کنید یک راهنمای رمزی مینویسید که درباره چیزهایی است که گفتن یا انجامدادن آنها در روابط تعارضآمیز ممکن نیست.
قانونش چیست؟
چه موضوعاتی خارج از محدوده هستند؟
با چه کسی نمیتوانید صحبت کنید؟
چهموقع؟
کجا؟
حتی بیان احساسات خاص هم میتوانند تابو باشند:
آیا نشاندادن خشم یا غم در روابط قابلقبول است؟
چه احساساتی باید سرکوب شوند تا بتوانید رابطه خوبی داشته باشید؟
این تابوها مانع میشوند اطلاعات خصوصی خود را به جامعه بدهید.
وقتی نوجوان بودم، من و دوستانم تعریفکردن رازهای عشقی خود را برای بزرگترها تابو میدانستیم.
پدربزرگم مبتلابه سرطان بود و پزشکان تخمین زده بودند فقط یکماه دیگر زنده است.
وقتی بهطور خصوصی به ملاقاتش میرفتم، درحالیکه روی تختش خوابیده بود، عمیقترین رازهایم را برایش تعریف میکردم.
پدربزرگ با سرطان جنگید و حالا سهسال است که سالم زندگی میکند.
از این بابت بسیار شادم، اما همه نگرانیام از این است که بهزودی داستانهای عاشقانه نوجوانیام نقل محفل کل خانواده میشود.
این تابوها مانع از بیاحترامی به مقدساتتان میشوند.
میتوانید از رفتار مردم در قبیله خود انتقاد کنید، اما افراد خارج از قبیله نمیتوانند چنین کاری بکنند.
همسرم میتواند از رفتار فرزندانمان انتقاد کند، اما اگر همسایه این کار را بکند، من در مقابلش جبهه میگیرم.
تابو از مقدسات ما محافظت میکند؛
برای مثال، در دین اسلام، بیحرمتی به قرآن یک تابو است و مجازات کسی که چنین بیاحترامیای بکند، زندان یا حتی مرگ است.
این تابوها بین یک جمعیت و یک شخص، محل یا ایدهای مانع میشوند تا آنها را در معرض آلودگی و بیماری قرار ندهند.
از آنها فاصله میگیریم تا از پاکماندن عقایدمان حفاظت کنیم.
این کار مذاکرات مستقیم و بحثبرانگیز را سختتر میکند و هر یک از طرفین، از نزدیکشدن به دیگری میترسد.
شکستن تابوی جمعی تنبیه سنگینی را دربردارد و این را سوپراستار بسکتبال، دنیس رادمن میداند.
با وجود روابط تنشزای بین ایالاتمتحده و کرهشمالی، او روابط دوستانهای با کیم جونگ او، کاپیتان بسکتبال کره داشت.
پای این دوستی به شبکههای محافظهکار باز شد تا مذاکرهای بینالمللی داشته باشند.
رسانه غربی «راد» از او انتقاد کرد و گفت تابوی انجمن غربی را شکسته است.
پیش از قضاوت درباره عملکرد طرف مقابل بهعنوان یک رفتار غیرمنطقی، این را در نظر بگیرید که تابوها تا چه حد میتوانند توانایی آنها را برای بیان هویتشان محدود کند.
در زیتیسته، صربستان، روستای کوچکی تحتتأثیر جنگ، سیل و تفکیک اراضی ویران شد.
در سال2007، محلیها تصمیم گرفتند در میدان روستا مجسمهای نصب کنند.
آنها تصمیم گرفتند به کاراکتر سینمایی راکی بولبوئا احترام بگذارند و مجسمهاش را با دستکش بوکس در دست و درحالیکه دستش را به نشانه پیروزی بالا برده، نصب کنند؛
کشوری که هنوز مشغول بازسازی خرابیهای پس از جنگ و کمپین بمبگذاری ناتو در ایالاتمتحده بود، تصویری را انتخاب کرده بود که ریشه در هالیوود و تکریم شهروندی داشت؛
تصویری که معنای ظاهریاش را بهسختی میشد درک کرد.
وقتی از منظر تابوی محلی به این موضوع نگاه کنیم،
مجسمه راکی معنای دقیقتری داشت. شهروندان زیتیسته با ممنوعیت بزرگداشت یک سرباز مواجه بودند.
این شهر مشکلات زیادی در ارتباط با تکریم رهبران یا گروههای قومی داشت و انتخاب هریک از آنها، موجبات ناراحتی را در میان دیگران فراهم میکرد؛
بنابراین مردم زیتیسته روی تابویی کار میکردند تا هم به مصالحه برسند و هم از موضوعات حساس موجود تخلف نکرده باشند.
یکی از شهروندان نوشته بود: «ما درباره معانی این تصویر خیلی فکر کردیم. راکی بالبوئا کاراکتری است که هرگز تسلیم نشد.»
پیام احساسی: «تابوها آزادی ما را محدود میکنند، اما معانی خلاقی دارند که میتوانیم از رعایتکردنشان بگریزیم.»